جدول جو
جدول جو

معنی شریت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

شریت کردن
(خَ / خِ مَ تَ)
بستن بار و بنه با طناب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ قَ / قِ تَ)
شرکت جستن. دخالت نمودن. وارد شدن. پیوستن. به جمع درآمدن: محصلین در امتحانات نهایی شرکت کردند. (یادداشت مؤلف). رجوع به شرکت جستن شود، انباز شدن. شریک شدن. سهیم شدن: ’با پنج نفر شرکت کرد و ماشین خرید’. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(خُ کَ دَ)
در تداول عامه، متفرق کردن اجزاء چیزی از یکدیگر: شیت کردن لوئی برای ساروج، از هم جدا کردن پرزهای گل نی برای ساروج. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از درست کردن
تصویر درست کردن
مرمت کردن، ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارید کردن
تصویر ارید کردن
کندن پر مرغ یا افکندن آن درآب گرم
فرهنگ لغت هوشیار
رنجه داشتن رانکنیدن آزار کردن آزردن تصدیع دادن عذاب دادن معذب داشتن تعذیب رنجه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برات کردن
تصویر برات کردن
حواله کردن براتی بشخصی یا بنگاهی و یا بانکی
فرهنگ لغت هوشیار
هبازیدن هماسیدن همالیدن انباز شدن شریک شدن: با پنج نفر شرکت می کرد و ماشینی خرید، همراهی کردن همکاری کردن: در این امر خیر همه باید شرکت کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
آغازکردن، آغازیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اذیت کردن
تصویر اذیت کردن
آزردن، پژولیده کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تربیت کردن
تصویر تربیت کردن
پرورش دادن، فرهیختن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تشریح کردن
تصویر تشریح کردن
نگیختن، زندیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
هم انبازی کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
يشارك
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
Participate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
participer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
uczestniczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
شرکت کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
участвовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
teilnehmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
брати участь
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
เข้าร่วม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
অংশগ্রহণ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
参与
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
kushiriki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
参加する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
참여하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
berpartisipasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
भाग लेना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
deelnemen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
participar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
partecipare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
participar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
להשתתף
دیکشنری فارسی به عبری